سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محبوب ترینِ شما نزد خداوند، خوش خوترین های شما هستند ؛ آنان که فروتنی می کنند و با دیگران الفت می گیرند و دیگران با آنان، الفت می گیرند [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

حرفهای پنهانی دل



84/4/6 ساعت: 9:52 صبح
 
واسه تو که واست میمیرم
 

این  نوشته محبوب من  نوشته ایی که منو نگه داشت.....

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ترا با لهجهء گلهای نیلوفر صدا کردم ...
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ...

پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
ترا از بین گلهایی که در تنهایی ام روییده با حسرت جدا کردم ...

و تو در پاسخ آبی ترین موج تنهایی دلم گفتی :::
دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی !!!!!
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم ...

همین بود آخرین حرفت ...
و من بعد از عبور تلخ و غمگینت ...
حریم چشم هایم را بر روی اشکی از جنس بلور و غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم ...

نمی دانم چرا رفتی ؟؟؟؟؟
نمی دانم چرا ؟؟؟؟؟
شاید خطا کردم ... و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی !!!
نمی دانم کجا ؟؟؟ تا کی ؟؟؟ برای چه ؟؟؟
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارد بر من همان باران شبانهء عاشقانه !!!!!
و بعد از رفتن تو رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد !!!
و بعد از رفتن تو آسمان چشمانم خیس باران بود .....
و بعد از رفتن تو انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت .....
کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد .....
و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد !!!
کسی فهمید که تو نام مرا از یاد خواهی برد .....
و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد ...
هنوز آشفته چشمان زیبای توام برگردد .....
برگردد ... برگردد ... برگردد ...

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>>>


نوشته شده توسط: محمد مرادپور



 RSS 
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک

:: کل بازدیدها ::
9388

:: بازدید امروز ::
6

:: بازدید دیروز ::
0

:: مطالب قبلی ::

تابستان 1384

:: اوقات شرعی ::

:: درباره من ::

حرفهای پنهانی دل
محمد مرادپور
من مرغ گلزار وفا بودم کنون بی اشیانم در شوره زار عشق نمیجویم چرا من همزبانم؟

:: لینک به وبلاگ ::

حرفهای پنهانی دل

:: لوگوی دوستان من ::


:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک ::